1- مقدمه
ويژگي محصولات صنعتي (واسطهاي) اين است که به مصرف نهايي مصرفکنندگان نميرسد بلکه در فرآيند توليد محصولات ديگر قرار ميگيرد. در واقع مشتريان محصولات صنعتي، مصرفکنندگان نهايي نيستند بلکه موسسهها و سازمانهايي هستند که محصولات صنعتي را براي انجام فعاليتهاي تجاري، توليدي و سازماني خود خريداري ميکنند. اين ويژگي بسيار مهم (عدم مصرف نهايي) سبب ميشود محصولات صنعتي ماهيتي بسار متفاوت از محصولات مصرفي داشته باشند و به تبع آن، اين دو محصول بازارهاي متفاوتي از هم داشته باشند.
تفاوت اساسي بين بازار محصولات مصرفي و محصولات صنعتي در انگيزههاي خريد نهفته است و همين تفاوتها سبب ميشود ساختار اين دو بازار کاملاً با يکديگر متفاوت باشد. انگيزه خريد براي محصولات صنعتي، استفاده از آنها در فرآيند توليد و اجراي ساير فعاليتهاي تجاري است. در حالي که انگيزه خريد براي محصولات مصرفي، مصرف نهايي و شخصي محصولات توسط مصرفکنندگان است. ضمن اين که به دليل تفاوتهاي اساسي بين بازارهاي صنعتي و مصرفي، فعاليتها و عمليات بازاريابي نيز در اين دو بازار با هم متفاوت است و هر يک از اينها، روشها و الگوهاي خاص خود را دارد.
در بازار صنعتي عواملي چون کيفيت، شهرت و اعتبار توليدکننده، خدمات بعد از فروش، انعطافپذيري کاربريهاي محصول، تحويل به موقع، کمکهاي فني و رسيدگي به شکايتهاي مشتريان تأثير زيادي بر تصميم خريد مصرفکنندگان صنعتي ميگذارد. استراتژي قيمتگذاري محصولات مبحث جديدي در مديريت است که توجه خاص مديران شرکتها را به خود جلب ميکند. هدف اصلي اين مقاله آن است که استراتژي قيمتگذاري محصولات را از ابعاد و جنبههاي مختلف بررسي و پيشنهادها و رهنمودهاي مشخصي براي تعيين و تغيير قيمتها ارايه نمايد.
2- قيمت و قيمتگذاري
سادهترين تعريف براي قيمت آن است که قيمت، ارزش پولي و مادي محصولات و خدمات است. شرکتها، توليدکنندگان، فروشندگان و عرضهکنندگان محصولات قيمت را تعيين ميکنند تا:
- هزينههاي خود را بپوشانند.
- سود مناسبي به دست آورند و به هدفهاي قيمتگذاري خود عمل کنند.
- به آنها اجازه دهد که در بازار رقابت کنند.
بنابراين قيمتگذاري فرآيند تعيين ارزش پولي مناسب براي محصولات و خدمات است. قيمت نقش حساسي در فعاليتهاي توليدي و عرضه محصولات و خدمات دارد. تا مدتي پيش شرکتها، واحد حسابداري را مسئول تعيين قيمت ميدانستند و اين واحد بر اساس هزينههاي توليد و سطح مطلوبي از سود، قيمتها را تعيين ميکرد. ولي از ديدگاه بازاريابي چيزي که از قلم افتاده، ارزشي است که محصول براي مصرفکننده دارد. قيمتگذاري بر مبناي هزينهها و حاشيه سود در عمل با تنگناهايي مواجه است و موارد زير را در نظر نميگيرد:
- شرايط بازار
- قيمتهاي رقابتي
- جانشينهاي موجود و قيمت آنها
- تفاوتهاي محصولات و خدمات
- نرخ رشد بازار
- تورم
- توانايي بازار براي خريد
- تغيير و تحولات صنعت
- واکنش رقبا در برابر تعيين و تغيير قيمتها
قيمت در بازارهاي صنعتي نقش متفاوت و چندگانهاي بر عهده دارد که توجه به هر يک از آنها داراي اهميت فراوان و بي توجهي به آن سبب ميشود که قيمتهاي نامعقول و نامناسبي براي محصولات تعيين شود. چند جنبه از ويژگيهاي بازارهاي صنعتي در ارتباط با قيمت و قيمتگذاري بسيار مهم است که به اختصار به آنها ميپردازيم.
- نخستين جنبه مهم بازار محصولات صنعتي اين است که به نظر برخي از خريداران محصولات صنعتي، مسأله قيمت، کم اهميتتر از ساير ملاحظات خريد مانند تحويل به موقع محصول، کيفيت، خدمات پس از فروش و کمکهاي فني توليدکننده است. به عقيده اين دسته از خريداران، اگر توليدکنندگان نتوانند محصولات را به موقع تحويل دهند يا کيفيت پايين باشد، قيمتهاي پايين مفهومي نخواهد داشت و بر عکس باعث بالا رفتن هزينه براي آنان ميشود و قطعاً خطوط توليد خريداران دچار اشکال ميشود. در اين شرايط خريد محصولات صنعتي با قيمت پايين چه حاصلي خواهد داشت؟ حال اگر چند توليدکننده محصول مشابه و يکساني را توليد کنند، مسأله قيمتگذاري به عامل بسيار مهمي در فروش محصول مورد نظر تبديل خواهد شد. در اينجا فشار زيادي بر مديران وارد ميشود تا قيمت رقابتي قابل قبول و مناسبي براي محصول خود تعيين کنند.
- مسأله ديگري که در قيمتگذاري بايد به آن توجه شود، تعيين قيمت از طريق مذاکره است. بسياري از محصولات صنعتي بر مبناي قيمتي به فروش ميرسند که بر اساس مذاکره و توافق خريدار و فروشنده تعيين ميشوند. تعيين قيمت از طريق مذاکره، از ماهيت محصولات صنعتي ناشي ميشود که به مصرف مستقيم و نهايي مصرفکنندگان صنعتي نميرسد. در قراردادهاي عمده خريد محصولات صنعتي، اين روش بسيار رايج و تعيينکننده است.
- يکي ديگر از جنبههاي مهم در قيمتگذاري صنعتي، تفاوت بين قيمت رسمي و قيمت واقعي است. قيمت رسمي، قيمتي است که شرکتها اعلام ميکنند و قيمت واقعي، قيمتي است که مصرفکننده در نهايت ميپردازد. در بازارهاي صنعتي به دليل وجود انواع تخفيفها، دو قيمت ياد شده با يکديگر تفاوت دارند. اين تخفيفها بر حسب کميت محصول خريداري شده، نوع مشتري و ارزش اعتباري آن اعطا ميشود. در واقع در بازارهاي صنعتي دو قيمت وجود دارد که هر دو داراي اهميت است.
3- عوامل مؤثر در قيمتگذاري محصولات صنعتي
شرکتها براي تعيين يا تغيير قيمت محصولات صنعتي در بازار با 6 عامل مهم و مؤثر مواجهند. اين عوامل عبارتند از:
- ارزش محصول براي مصرفکننده
- رقابت
- ملاحظات هزينهاي
- هدفهاي قيمتگذاري شرکت
- مديريت عالي شرکت
-دولت
هر گونه قيمتگذاري بدون در نظر گرفتن شرايط بالا ميتواند غير واقعي و گمراهکننده باشد و به زيان شرکتها تمام شود.
3-1- ارزش محصول براي مصرفکننده
مهمترين عامل در قيمتگذاري محصولات صنعتي، ارزش مورد انتظار محصول براي مشتري است. خريداران صنعتي و عوامل مؤثر در خريد، قيمتي بيش از ارزش مورد انتظار محصول نخواهند پرداخت. بنابراين ارزش مورد انتظار مشتري، سقفي براي تعيين قيمت محصول تلقي ميشود. اين ارزش ميتواند از محصولي به محصول ديگر و حتي از مصرفکنندهاي به مصرفکننده ديگر متفاوت باشد. خريدار سازماني يا عامل خريد ميتواند براي تعيين مناسب بودن قيمت محصول از روشهاي زير استفاده کند:
- ارزش اقتصادي
- ارزش مبادله يا ارزش مذاکرهاي
- ارزش زيبايي
- ارزش نسبي يا تطبيقي
اين ارزشها ميتوانند در ارزيابي خريداران از محصول صنعتي، به طور همزمان در نظر گرفته شوند و حالت منحصر به فرد ندارد.
3-1-1- ارزش اقتصادي
ارزش اقتصادي هر محصول براي خريدار آن معمولاً بر اساس عواملي چون: قيمت خريد، هزينههاي بعد از خريد مانند آموزش کارکنان يا هزينه نصب و يا توانايي محصول در بالا بردن سود شرکت تعيين ميشود. اين روش براي شناخت ارزش اقتصادي محصول براي مصرفکننده سودمند است به طوري که توليدکننده را وادار ميکند تا موقعيت خريدار را در نظر بگيرد.
3-1-2- ارزش مبادله يا مذاکرهاي
ارزش مبادله در بازاريابي صنعتي رايج است و زماني به وقوع ميپيوندد که مصرفکننده صنعتي، ارزش خاصي را براي محصول بر اساس ضعف يا قوت در فرآيند مذاکره در نظر بگيرد. به عنوان مثال يک خريدار ممکن است از دو عرضهکننده خريداري کند. با در مقابل هم قرار دادن اين دو عرضهکننده، خريدار ميتواند قيمت مطلوبتري بپردازد. در اين حالت ارزش مورد انتظار مصرفکننده ميتواند بيشتر بر اساس احساس و طرز تلقي و توانايي او در مذاکره باشد تا ارزش اقتصادي محصول.
3-1-3- ارزش زيبايي
بسياري از محصولات صنعتي ارزش زيبايي دارند. اين ارزش زماني مصداق مييابد که يک محصول يا عرضهکننده جذابتر از سايرين به نظر برسد. در اين شرايط خريدار ممکن است به طور ناخودآگاه ارزش زيبايي بالاتري براي محصول شرکت در مقايسه با رقباي آن بپردازد حتي اگر تمام ويژگيهاي آن يکسان باشد.
3-1-4- ارزش نسبي يا تطبيقي
خريداران در بسياري مواقع ارزش محصول را در مقايسه آن با سايرين تعيين ميکنند. عواملي مانند خدمات بعد از فروش، تحويل به موقع، کيفيت و ... ميتواند ارزش مورد انتظار يک محصول را در برابر ديگري تحت تأثير قرار دهد.
3-2- رقابت
از ميان عوامل مؤثر در قيمتگذاري محصولات صنعتي، رقابت مهمترين عامل ميباشد. رقابت عامل مهمي است که شرکتها حتماً بايد در برنامهريزيها و عمليات خود به آن توجه خاصي مبذول دارند. تحقيقات بازاريابي نشان ميدهد که حتي اگر قيمتها به طور سيستماتيک و اصولي تعيين شوند باز هم در عرصه رقابت دچار تعديل خواهند شد. اگر اين قيمتها توانايي رقابت داشته باشند محصولات به فروش ميرسد و اگر نتوانند رقابت کنند محصولات فروخته نخواهند شد. افزايش يا کاهش قيمت نقش مهمي در رقابت ايفا ميکند و رقبا در برابر چنين عملي واکنش نشان خواهند داد. به عنوان مثال، اگر مديريت شرکت قيمت يک نوع از محصولات را افزايش دهد و رقبا از چنين عملي پيروي نکنند، اين محصول ممکن است به گونهاي قيمتگذاري شود که به فروش نرسد. از سوي ديگر، اگر قيمت کاهش يابد و رقبا از اين عمل پيروي کنند، جنگ قيمتها رخ خواهد داد. چون هيچ شرکتي از تغييرات قيمتها در چنين شرايطي سود نميبرد، اغلب اوقات تأکيد شرکتها به رقابت غيرقيمتي (مثلاً رقابت کيفيتي) معطوف ميشود.
شرکتي که افزايش قيمت را آغاز ميکند، با قيمتي بيش از قيمت رقبا مواجه خواهد شد و اگر پيروزي انجام نگيرد به تبع آن فروش مطلوب براي محصول صورت نميپذيرد. بنابراين، هر گونه تغيير قيمت بايد با توجه به وضعيت رقباي داخلي و خارجي انجام گيرد. به کارگيري استراتژي کاهش قيمتها به عنوان يکي از ابزارهاي بازاريابي صنعتي، زماني موجه است که تقاضاي محصول در برابر تغيير قيمتها حساس باشد و رقبا نيز نتوانند پيروي کنند. در اين شرايط با کاهش قيمت محصول، مقدار بيشتري از آن خريداري ميشود و درآمد کل افزايش مييابد. بنابراين کاهش قيمت، به دليل وجود رقابت، بسيار ريسکي تلقي ميشود و شرکتها نبايد تلاشي در اين زمينه کنند مگر اين که مديريت شرکت مطمئن باشد که رقبا نميتوانند تلافي کنند. البته کاهش قيمتها گاهي اوقات ميتواند به نفع شرکت باشد، موقعي که ميدانيم ساختار هزينهاي رقبا بالاست و اين رقبا نميتوانند به دليل تأثيرات معکوس روي حاشيه سود مورد نظرشان، با کاهش قيمتها مقابله کنند. زماني که رقبا در حال فعاليت با ظرفيت توليدي بالايي هستند و سفارشات انجام نشده فراواني دارند، توان تلافي کردن ندارند.
3-3- ملاحظات هزينهاي
ارزش محصول براي مصرفکننده، معمولاً بالاترين حد براي تعيين قيمت توسط مديريت شرکت است و ملاحظات هزينهاي، پايينترين حد براي تعيين قيمتهاست. قيمتگذاري بدون در نظر گرفتن هزينهها مفهومي ندارد و ميتواند به خطاي بزرگي منجر شود. از سوي ديگر، قيمتگذاري صرفاً براساس هزينهها چندان راهگشا نيست. فرآيند کلي تعيين قيمت بر اساس هزينهها، به اين شکل است که ابتدا هزينههاي ثابت و متغير توليد تعيين ميشود و سپس حاشيه سود مورد نظر به آن اضافه ميشود تا قيمت نهايي فروش به دست آيد. مسأله اساسي اين نيست که مديريت شرکت نبايد با استفاده از هزينهها محصولات را قيمتگذاري کند، بلکه هزينهها را بايد همراه با عناصري مانند تقاضا و رقابت در تعيين قيمت نهايي منظور نمايد. نکته بسيار مهم اين است که اگر هزينههاي شرکتي بالاتر از هزينههاي رقباي آن باشد، قيمتگذاري رقابتي بسيار دشوار ميشود، به نحوي که اغلب اوقات تأثير معکوسي بر فروش و سود ميگذارد.
3-4- هدفهاي قيمتگذاري شرکت
در شرکتهايي که قيمتگذاري بر عهده مدير فروش و بازاريابي است، تصميمهاي قيمتگذاري مدير بايد با هدفهاي شرکت هماهنگ باشد. اين هدفها در شرکتهاي مختلف متفاوت است. شرکتها معمولاً 5 هدف زير را براي قيمتگذاري محصولات در بازار صنعتي دنبال ميکنند:
- قيمتگذاري براي کسب بازده مورد نظر
- قيمتگذاري براي تثبيت قيمت يا حاشيه سود
- قيمتگذاري براي سهم بازار
- قيمتگذاري رقابتي
- قيمتگذاري مرتبط با تفاوت محصول
3-4-1- قيمتگذاري براي کسب بازده مورد نظر
اين شيوه قيمتگذاري بدين معناست که شرکت، قيمتگذاري محصولات خود را به عنوان پروژه سرمايهگذاري ميبيند. در اين شرايط سرمايهگذاري روي محصول تعيين ميشود، چرخه عمر آن برآورد ميگردد. سپس فروش و سود در سطوح مختلف در طول چرخه عمر محصول بررسي ميشود تا بدين وسيله مشخص شود کدام قيمت بازده مطلوب را روي سرمايهگذاري به دست خواهد آورد.
3-4-2- قيمتگذاري براي تثبيت قيمت يا حاشيه سود
منظور از تثبيت قيمت آن است که مدير بازاريابي ميخواهد قيمتها را در بازار تثبيت کند و با ملاحظات غير قيمتي رقابت کند. تثبيت حاشيه سود اساساً رويکردي است که در آن مديريت تلاش ميکند تا بدون در نظر گرفتن هزينهها، حاشيه سود ثابتي بدست آورد.
3-4-3- قيمتگذاري براي سهم بازار
مدير بازاريابي در اين قيمتگذاري تلاش ميکند تا با استفاده از قيمت، سهم بازار خود را حفظ نمايد، افزايش و يا حتي کاهش دهد. اگر شرکت بخواهد سهم بازار خود را افزايش دهد، ميتواند قيمت محصولات خود را کاهش دهد.
3-4-4- قيمتگذاري رقابتي
اين نوع قيمتگذاري زماني پيش ميآيد که شرکتي بخواهد قيمت محصولات خود را بر اساس پيروي از قيمتهاي رقبا و يا غلبه بر آنها تعيين کند. از اين روش اغلب در شرايطي استفاده ميشود که پيروي از رهبر قيمتي در بازار وجود دارد.
3-4-5- قيمتگذاري مرتبط با تفاوت محصول
برخي از شرکتها، قيمتگذاري محصولات خود را بر اساس تفاوتهاي محصول قرار ميدهند. بنابراين، محصولات با کيفيت بالا با نرخ بالاتري قيمتگذاري شده و محصولاتي که نميتوانند از نظر قيمتي تفاوتي داشته باشند قيمتشان بسيار نزديک به قيمت رقبا خواهد بود.
3-5- مديريت عالي شرکت
از آنجا که واحد فروش و بازاريابي در ارتباط مستقيم با بازار قرار دارد، در بسياري از شرکتها تصميمگيري در مورد قيمت بر عهده اين واحد است. در حال حاضر نيز در بسياري از شرکتهاي موفق در سطح دنيا، تصميمگيري در مورد قيمتها بر عهده مدير فروش و بازاريابي است ولي اين تصميمگيري به نحوي با نظارت مديريت عالي شرکت صورت ميپذيرد. چون قيمتگذاري يکي از مهمترين تصميمگيريها در فروش و بازاريابي است، مديريت عالي شرکتها تمايل دارند به نحوي در اين تصميمگيريها دخالت کنند. بنابراين تصميمگيري در مورد قيمت، اغلب از جانب ترجيحات، سلايق و انتظارات مديريت عالي شرکتها تحت تأثير قرار ميگيرد.
3-6- دولــت
دولت در تمام سطوح ميتواند تأثير قابل ملاحظهاي روي روشهاي قيمتگذاري مديران داشته باشد. مسأله تاثير دولت در قيمتگذاري محصولات بسيار پيچيده و گسترده است که به برخي از آنها اشاره ميشود:
- از طريق مالياتها که ميتواند به طور مستقيم و غير مستقيم بر محصول تأثير گذارد.
- از طريق قوانين و مقررات مختلف (کنترل و نظارت بر قيمتها)
- از طريق فروش مواد استراتژيک مانند مس، آلومينيوم، فولاد و.......
- از طريق تهديد کاهش يا قطع خريد محصولات در صورت افزايش قيمت.
4- جمعبندي
در حال حاضر با توجه به تحولات و پيشرفتهايي که در بازار و صنايع مختلف رخ داده است، روشهاي سنتي مبتني بر حسابداري، ديگر جوابگوي قيمتگذاري مؤثر و کارآمد نيست. هر چند که در قيمتگذاري محصولات نميتوان از اطلاعات حسابداري چشمپوشي کرد. شرکتها براي اين که بتوانند تصميمگيري مناسب و مطلوبي در مورد قيمتگذاري و تغيير قيمت محصولات خود داشته باشند بايد ترکيبي از عناصر و عوامل مختلف را در زمينههاي تقاضا، رقابت، هزينه و .... در نظر بگيرند. هر گاه ترکيبي از عوامل در نظر گرفته نشود، تصميمگيريها ناقص و غير کارآمد خواهد بود. قيمتگذاري کارآمد و مؤثر مستلزم آن است که اطلاعات مناسب حسابداري، بازار و همچنين اطلاعات مربوط به رقبا گردآوري و پردازش شود. علاوه بر اين بايد در برابر تغيير قيمتها، اطلاعات و آگاهي داشت. در عين حال شفاف بودن هدفهاي مديريت شرکت و آگاهي ار سياستها و مقررات دولتي ضروري است. شرکتهاي صنعتي با در نظر گرفتن اين عوامل ميتوانند به استراتژي مؤثر و کارآمدي در قيمتگذاري دست يابند.
در این ویدئوی آموزشی می توانید مراحل کامل نصب و استفاده از نرم افزار Team Viewer جهت کنترل کامپیوتر خود و یا دیگران از راه دور را مشاهده نمائید.
در صورت مشکل و یا سوال می توانید از بخش نظرات استفاده نمایید.
این نرم افزار جهت دسترسی به کامپیوتر دیگران از راه دور استفاده می گردد.
عموماً جهت انجام خدمات پشتیبانی و یا انجام خدمات رو کامپیوترهایی که بصورت فیزیکی قابل دسترسی نمی باشند هر دو طرف کار این نرم افزار را نصب نموده و با استفاده از آی دی و رمز عبور می توانند به سیستمهای یکدیگر از راه دور دسترسی داشته باشند.
جهت دانلود اینجا را کلیک کنید.
بازاریابی عصبی علم جدید و جذابی است که به بررسی عملکرد مغز و استفاده از آن در بازاریابی میپردازد. به تازگی همراه همکارم خانم آذر جوزی کتابی در این زمینه تالیف کردهایم که بخشی از مطالب آن در این مقاله تقدیم موفقیتیهای گرامی میشود.
تاثیر دیگران در تصمیمات خرید
در سال ۱۹۶۴ یک شب خانم جوانی در آمریکا مورد حمله یک دزد واقع شد. او زخمی شد و دزد فرار کرد. این خانم بیش از ۳۰ دقیقه درخواست کمک میکرد ولی هیچکس به او کمک نکرد. این خانم بر اثر جراحت وارده فوت کرد. بعد پلیس بررسی کرد که در آن نیم ساعت ۳۸ نفر شاهد ماجرا بودند و هیچکس اقدامی برای کمک نکرده بود.
پس از این واقعه تلخ دانشمندان ارتباطات اجتماعی شروع به بررسی این موضوع کردند که چرا هیچکدام از حاضران با دیدن وخامت اوضاع حاضر به همکاری نشد. چرا هیچکس به آن خانم کمک نکرد؟ آیا تمام شاهدان سنگدل بودند؟ آیا ترس باعث عدم دخالت آنان شد؟ تحقیقات گستردهای در این زمینه آغاز شد که بعدها «اثر نظارهگر» نام گرفت.
بازسازی صحنه جرم
دانشمندان اقدام به بازسازی آزمایشی در دنیای واقعی کردند. فردی نقش فلجی را بازی میکرد که از صندلی چرخدار خود روی زمین افتاده است. آیا فردی که از آنجا عبور میکرد حاضر به کمک میشد؟ این آزمایش در شرایط مختلف آزمایش شد. در حالت اول هیچکس آنجا حاضر نبود و شخصی که از ماجرا خبر ندارد از آنجا عبور میکرد. در این شرایط ۸۵ درصد رهگذران توقف کرده و به شخص فلج کمک کردند.
در آزماشی دیگر پنج نفر در صحنه حضور داشتند که چهار نفر آنها از طرف برگزارکنندگان آزمایش بودند و نفر پنجم رهگذری بود که از آنجا عبور میکرد و از ماجرا خبر نداشت. در این شرایط تنها ۳۱ درصد رهگذران حاضر به توقف و کمک به شخص صدمه دیده شدند!
این آزمایش نشان داد که وقتی شخص در یک جمع قرار میگیرد رفتارش به شدت تحت تاثیر جمع است و قبل از هر اقدامی بررسی میکند که دیگران چه واکنشی نشان میدهند. اغلب شخص هیچ اقدامی نمیکند و منتظر میماند تا دیگران کاری کنند.
اثر نظارهگر
آزمایش «اثر نظارهگر» بیان میکند که رفتار فرد وقتی میداند افرادی او را نظاره میکنند فرق میکند. در واقع نظارهگرها بر واکنش ما اثر میگذارند و اگر آنها نباشند شاید رفتار ما متفاوت باشد.
اتاق امتحان
در آزمایشی دیگر که توسط لاتان و دارلی در سال ۱۹۶۸ انجام گرفت شرکتکنندگان در یک اتاق مشغول پاسخگویی به سوالات امتحان شدند. هنگام برگزاری امتحان دودی از زیر در وارد اتاق امتحان شد. نتایج در سه وضعیت مختلف کاملا متفاوت بود.
در اولین آزمایش فقط یک نفر داخل اتاق بود و از اجرای آزمایش خبر نداشت.
در آزمایش دوم سه نفر در اتاق بودند که دو نفر از آنها همکاران آزمایشگر بودند و وقتی دود وارد اتاق میشد خود را بیتفاوت نشان میدادند و هیچ اقدامی نمیکردند.
در آزمایش سوم سه نفر در اتاق بودند و هیچکدام از برگزاری آزمایش خبر نداشتند و بیاطلاع بودند.
آیا میتوانید حدس بزنید در هرکدام از شرایط چه اتفاقی میافتد؟ آیا کسی اقدام میکند تا ورود دود به اتاق را گزارش دهد؟
در آزمایش اول که شخص تنها بود ۷۵ درصد شرکتکنندگان بیرون رفتند و وجود دود را گزارش کردند. در آزمایش دوم، تنها ۱۰ درصد شرکتکنندگان اقدام کردند و ورود دود را گزارش کردند. در آزمایش سوم ۳۸ درصد از اتاق خارج شدند.
این آزمایش نیز نشان میدهد ما برای مطمئن شدن از اینکه کارمان درست است یا خیر به دیگران نگاه میکنیم، به خصوص زمانی که شک داریم و نمیدانیم کار درست کدام است.
اثر نظارهگر و خرید
شاید این موضوع را قبول نکنیم ولی تصمیمات خرید ما به شدت تحت تاثیر دیگران است.
ما هر سال در نمایشگاههای مختلف شرکت میکنیم و محصولات آموزشی در زمینه مدیریت عرضه میکنیم. گاهی در نمایشگاهها فردی به غرفه الماس شهر مراجعه میکند و محصولی را در دست گرفته شروع به خواندن مطالب روی جعبه میکند. چند نفر دیگر نیز دقیقا همان کار را انجام میدهند. تمام آنها در مرحله تصمیم گیری خرید هستند و درباره خرید آن محصول مردد هستند.
معمولا وقتی یکی از آنها اقدام کرده و محصول را خریداری میکند این شجاعت به دیگران نیز منتقل میشود و آنها نیز همان محصول را میخرند. حالت عکس آن نیز صادق است. وقتی اولین نفر محصول را سر جایش گذاشته و به راهش ادامه میدهد، دیگران هم همین واکنش را نشان میدهند!
تایید جمع
ما اغلب کاری را انجام میدهیم که مورد تایید جمع باشد. اگر در یک سالن همایش فرد ناشناسی وارد میشود و ما میبینیم تمام حضار میایستند ناخودآگاه احساس میکنیم ما هم باید بلند شویم. ما شاید فرد تازه وارد را نشناسیم ولی کاری را انجام میدهیم که مورد تایید جمع باشد.
به مکانی مراجعه میکنید که دو رستوران در کنار هم وجود دارد. یکی از آنها بسیار معمولیتر و غذاهایش بیکیفیتتر به نظر میرسد و حتی قیمت آن بالاتر است. ولی رستوران مملو از جمعیت است. رستوران کناری بسیار تمیزتر است و قیمتهای مناسبتری دارد، ولی هیچکس در آن مشغول صرف غذا نیست. کدام رستوران را انتخاب میکنید؟ بسیاری از مردم رستوران اول را انتخاب میکنند.
ما اغلب دوست داریم خریدهایی را انجام دهیم که مورد تایید دیگران و به خصوص اطرافیان باشد. فرض کنید میخواهید از سالن مترو خارج شوید و اولین بار است که آنجا قرار گرفتهاید. آیا بیشتر به تابلوها توجه میکنید یا سیل جمعیتی که با سرعت به سمت مشخصی حرکت میکنند؟ ما هیچگاه دوست نداریم تنها خریدار یک محصول باشیم.
اثر تایید جمع در خرید
تصمیمات خرید ما به شدت متاثر از دیدگاههای دیگران است. اغلب کسانی که گوشی آیفون میخرند به هیچوجه به امکانات فنی آن گوشی نیازمند نیستند، بلکه میخواهند مورد تایید جمع باشند. اگر به همین افراد یک گوشی بینام و نشان پیشنهاد شود که همان کیفیت و امکانات را داشته باشد و قیمتی بسیار مناسبتر داشته باشد، بعید است قبول کنند.
حال چگونه از این ایده در وبسایت استفاده کنیم؟ سعی کنیم در وبسایت خود نشان دهیم که افراد دیگری وجود دارند که قبلا به این سایت مراجعه کردهاند و حتی خرید کردهاند.
فرض کنید به یک سایت آموزش گیتار مراجعه میکنید و یک فایل رایگان میبینید که بیش از ۳۰۰ هزار بار دانلود شده است. به روشی پی میبرید این عدد واقعی است. آیا دیدگاه شما نسبت به این سایت بهتر نمیشود؟ با خود فکر میکنید فایلی که بیش از ۳۰۰ هزار بار دانلود شده حتما خوب و مفید است!
نمایش تایید جمع در وبسایت
ما به عنوان صاحب سایت تا حدی از تایید دیگران برخوردار هستیم. بازدیدکنندگان و خریدارانی داریم که از سایت ما لذت میبرند و راضی و خشنود هستند. نکته مهم آن است که آیا این موضوع را به بازدیدکنندگان جدید نشان میدهیم؟
ما به هر روش ممکن باید سعی کنیم نظرات بازدیدکنندههای قبلی را به افراد جدید منتقل کنیم. آیا تا به حال دقت کردهاید که وقتی یک سایت پرفروشترین محصول خود را نمایش میدهد و تاکید میکند که این مورد پرفروشترین است، در واقع چه کاری انجام میدهد؟ این سایت نظر بازدیدکنندگان قبلی را به بازدیدکننده جدید نشان میدهد و اعلام میکند که از دید افراد قبلی این محصول بهترین محصول است.
نکته مهم آن است که برای نشان دادن تایید جمع بیشتر تلاش کنیم. مثلا میتوانیم نظرات مشتریان قبلی را در صفحه محصول نمایش دهیم. امتیازی که مشتریان به این محصول دادهاند را نیز نشان دهیم. اگر ارائه آمار فروش مشکلی ایجاد نمیکند حتی میتوانیم تعداد فروش محصولات را نمایش دهیم. این تعداد میتواند فروش در همان ماه باشد، یا شاید بهتر باشد تعداد تمام فروشها باشد. بنابراین به هر طریقی سعی کنیم نشان دهیم که دیگران درباره سایت و محصولات ما چه دیدگاهی دارند. این کار بسیار ارزشمندتر از توضیحاتی است که ما به عنوان صاحب سایت مینویسیم.
نظرات دیگران
یکی از ضروریترین بخشهای پیام بازاریابی، نظرات دیگران درباره محصولات و خدمات ما است. آیا وقتی کسی به شرکت ما مراجعه میکند تایید جمع را میبیند؟
مقایسه افراد به جای محصولات
گاهی افراد محصولاتی را میخرند که از مشخصات فنی آن هیچ اطلاعی ندارند. همانطور که گفتیم یکی از مهمترین انگیزانندههای خرید، نظر اطرافیان ما درباره آن محصول است. اگر اطرافیان و دوستان ما بگویند تمامی افراد مهم و برجسته ساعت مچی خاصی دارند، شاید شما هم ترغیب شوید از ساعت مچی آن برند استفاده کنید زیرا میخواهید جزو افراد برجسته و مهم باشید.
یکی از این راههای تاثیرگذار بازاریابی این است که به جای تمرکز بر محصولات، روی افرادی که از این محصولات استفاده میکنند تمرکز کنیم. یکی از تبلیغات اپل که سالها پیش در مجلات مختلف چاپ شد تبلیغی درباره کامپیوترهای مَک بود. در این تبلیغ هیچ صحبتی از محصول و مشخصات آن نشده بود. حتی عکسی از کامپیوتر وجود نداشت. این تبلیغ به مقایسه دو فرد پرداخته بود که یکی از آنها از محصولات اپل استفاده میکرد و دیگری از محصولات رقیبان.
نفر اول یک شخص حدود ۴۰ تا ۵۰ ساله است که کت و شلوار پوشیده و احتمالا کارمندی منضبط و جدی است. به این شخص نمیشود به راحتی نزدیک شد و با او شوخی کرد. این آقا از کامپیوتر شخصی معمولی استفاده میکند و نه از محصولات اپل.
نفر دوم جوان شاد و با انگیزهای است که شلوار جین و پیراهن اسپرت پوشیده. لباسها و ساعت او بسیار بهروز و جوان پسند است و لبخندی بر لب دارد. زیر این عکس نوشته شده: کاربر محصولات اپل.
شرکت اپل در این تبلیغ هیچ اشارهای به مشخصات فنی محصول نکرده بود. فقط با این تبلیغ میگفت: اگر جوان و با انگیزه هستید و نمیخواهید یک کارمند کت و شلوار پوش بیانگیزه باشید از محصولات اپل استفاده کنید. این تبلیغ قشر جوان را هدف قرار داده بود.
اغلب افرادی که در اولین روز ارائه آی پد برای خرید آن صف بسته بودند جواب دو سؤال ساده را درباره این محصول نمیدانستند. آنها نمیدانستند کیفیت صفحه تصویر چقدر است. حتی بسیاری از آنها میزان حافظه داخلی آن را نمیدانستند. چگونه ممکن است مردمی که برای خرید یک محصول پول قابلتوجهی میپردازند از مشخصات دقیق آن اطلاع نداشته باشند؟ پاسخ این است که این افراد دنبال محصولات فوقالعاده نیستند بلکه میخواهند به عنوان فردی خارقالعاده و خاص شناخته شوند.
در صفحات محصول سایت از عکس افرادی استفاده کنید که در حال استفاده از محصولات و خدمات شما هستند. مخاطبان محصول خود را به دقت مشخص کنید. اگر چنین کاری ممکن نیست حداقل فکر کنید بهترین مخاطب محصول شما چه کسی میتواند باشد و این موضوع را در صفحه محصول تاکید کنید.
عنوان یک کارآفرین، احتمالا زمان زیادی را صرف نگرانی در مورد دادهها و متریکها میکنید. همهی این نگرانیها لازم است، اگر شما بخواهید یک برند رقابتی ایجاد کنید. اما اگر شما میخواهید یک حماسه ایجاد کنید، یا یک برند ماندگار و اگر میخواهید یک جنبش اجتماعی شروع کنید بهتر است برخی تصمیمگیریها را با قلب خود بگیرید.
اگر شما یک کارآفرین باشید، شما کارهای زیادی در کسبوکارتان انجام میدهید، شما در حال تلاش برای فروش، پرداخت، تصمیمگیری و غیره هستید. کوین رابرتز مدیرعامل شرکت Saatchi & Saatchi میگوید: زمانی برای تفکر منطقی وجود ندارد. تصمیمات بزرگ را با قلب خود و تصمیمات کوچک و کم اهمیت را با سر و عقل خود بگیرید.
ساعتچی اند ساعتچی (Saatchi & Saatchi) یکی از بزرگترین آژانسهای تبلیغاتی آمریکا است که با 140 شعبه در 76 کشور دنیا، بیش از 6500 پرسنل دارد. این آژانس در سال 1970 در لندن تاسیس شد، اما هماکنون در نیویورک مستقر است. کوین رابرتز از سال 1997 رهبری آن را به عهده گرفته است.
رابرتز متولد انگلیس است و به عنوان یک مدیر اجرایی در سراسر جهان کار کرده است. وی در سن 32 سالگی رئیس هیئتمدیره شرکت پپسی در خاورمیانه شد و از آن زمان تبدیل به یک نیروی قوی در تبلیغات جهانی شده است. کتاب “علائم عشق: آیندهای فراتر از برندها” اثر وی در سال 2004 منتشر شد و تاکنون به 18 زبان دنیا منتشر شده است.
رابرتز در این کتاب معتقد است که تبلیغات یکی از این سه گزینه را باید انجام دهد:
1) منجر به خنده مردم شود
2) باعث گریهی آنها شود
3) مردم را به فکر کردن وادار کند.
به عبارت دیگر تبلیغات نیاز دارد تا با مردم در سطح عاطفی ارتباط برقرار کند و احساس آنها را برانگیزد.
من فکر میکنم در حال حاضر ساخت برند مهم نیست، چیزی که اکنون اهمیت دارد ساخت یک جنبش، حماسه است. اپل یک برند نیست، بلکه یک جنبش است؛ به همین دلیل است که مردم یک رابطهی احساسی با آن برقرار کردهاند، اما سامسونگ یک برند است.
یکی از تبلیغات مورد علاقهی رابرتز تبلیغات New Zealand Telecom که تبلیغ “پدر و پسر” نامیده میشود، است. این تبلیغ رابطهی یک پدر با پسرش در در طول زمان نشان میدهد که در نهایت پسر رشد میکند و درست مانند پدرش در آغاز تبلیغ میشود. رابرتز مبگوید این تبلیغ یک تبلیغ اثرگذار است. این آگهی قصد دارد احاسات مردم را برانگیزد و به آنها بگوید با خانواده خود تماس بگیرید. رابرتز میگوید این تبلیغ باعث میشود که مردم گریه کنند و سپس با پدر خود تماس بگیرند که دقیقا چیزی هست که میخواستیم.
احساسات باعث میشود مردم به آنچه که میگویید عمل کنند. به عنوان یک کارآفرین این بهترین چیزی است که میتوانید از آن بهرهبرداری کنید.
تمام افراد پیوسته سعی در این دارند که پروسه ی فروشی که وارد آن می شوند به صورت قطعی درآید و به انعقاد قرارداد فروش منجر گردد، به عبارت دیگر کار فروش را یکسره کنند. شما باید با مشتریان احتمالی خوبتان سه یا چهار صحبت کنید. شما فکر می کنید آن ها آماده خرید هستند، اما زمانی که شما فکر می کنید که می توانید قرارداد فروش را منعقد کنید مشاهده می کنید این فروش به تعویق می خورد.
چندبار پیش آمده است که شما در فروش مجبور به استفاده از یک راه بسیار سخت برای قطعی کردن آن باشید و یا چندبار پیش آمده است که شما یک فروش را از دست بدهید؟ من مطمئن هستم شما نیز تمام استدلال ها و مخالفت های ممکن در این مورد را شنیده اید مانند اینکه "الان زمان مناسبی نیست" یا "بیش از اندازه گران است" یا "ما علاقه مند نیستیم" و بسیاری موارد دیگر.
آیا این واقع بینانه است که انتظار داشته باشید بازارگرمی و یا تبلیغات شما توجه مشتری را جلب کندو کالای شما همان چیزی باشد که مشتری می خواهد و یا این که آن ها را وادار کنید که در زمانی پانزده ثانیه ای یا کمتر تصمیم به خرید از شما بگیرند؟ البته که اینطور نیست، اما تبلیغات شما باعث می شود که مذاکره برای فروش آغاز شود به شرطی که بدانید که از کدام کلمات باید استفاده کنید.
آیا این شما را عصبانی و ناراحت نمی کند که یک خریدار احتمالی را از دست بدهید در حالی که او واقعا می تواند از محصول یا سرویس های شما سود ببرد و شما به شدت برای انعقاد قرارداد فروش کوشش می کنید؟ چندبار پیش آمده شما یک فروش را از دست بدهید و یا مجبور شده باشید برای قطعی کردن یک فروش مسیر سختی را طی کنید؟
چه اتفاقی می افتد اگر بتوانید یک قرارداد فروش را با ده تا سی درصد زمان کمتر با خریدار منعقد کنید؟ من قصد دارم به شما بگویم که چگونه و به سرعت این کار را انجام بدهید اما قبل از آن بگذارید سوالی از شما بپرسم. چرا زمانی که شخصی یک خریدار را به شما ارجاع می دهد شما تقریبا همیشه موفق به انعقاد قرارداد فروش می شوید؟ بله شما می دانید در مورد چه صحبت می کنم. یکی از مشتریان موجود شما، شخصی که محصولات و سرویس های شما را دوست دارد به همکار تجاری یا دوست خود درباره تجربه ای که از دادوستد با شرکت شما داشته است چیزهای به آن ها می گوید و به آن ها توصیه می کند و می گوید با شما ارتباط برقرار کنند.
زمانی که شما یک خریدار ارجاع داده شده دارید، این خریدار آماده خرید است و معمولا فقط با یک یا دو مذاکره کوچک می توانید با او قرارداد منعقد کنید. همه به مشتریان ارجاع داده شده علاقه مند هستند زیرا می توان با تلاش کمتر و صرف هزینه کمتری فروش را انجام داد.
چرا انعقاد قرارداد فروش با شخصی که توسط یکی از بهترین مشتریان شما به شما ارجاع داده شده است آسان خواهد بود؟ نه بار از هر ده بار این خریداران ارجاع داده شده قبلا به خوبی با محصول شما و ارزش آن آشنا شده اند. آن ها تا حدی با شرکت شما آشنایی دارند و راحت تر به شما اعتماد می کنند. شما در واقع پیش فروش کرده اید و مشتریانی آماده به خرید برای شما هستند.
آیا شما دوست ندارید که تمام خریداران شما به صورت پیش فروش از شما خرید کنند؟ به جای اینکه وقت خود را برای مقابله با ایرادات گرفته شده از سوی خریداران احتمالی صرف کنید، شما می توانید زمان بازاریابی برای افرادی که خواهان خرید هستند را افزایش دهید.
پیش فروش کردن ساده تر از آن چیزی است که شما فکرش را بکنید، ولو این که شما به صورت یکنواخت خریداران ارجاع داده شده نداشته باشید. شما می توانید از سه ایده ی ساده برای فروش بیشتر با تلاش کمتر استفاده کنید.
ایده اول، اجازه دهید خود مشتری برای معامله متقاعد شود: زمانی که یک مشتری از شما می پرسد چه کاری می توانید برای او بکنید و هزینه ی آن چقدر است شما چه کار خواهید کرد؟ این سوال می تواند شما را در وضعیت دفاعی قرار دهد و در این هنگام شما پیوسته تلاش می کنید که مشتری خود را درباره ارزش سرویس خودتان متقاعد کنید.
هیچکس دوست ندارد که چیزی به زور به او فروخته شود بلکه اکثر مردم دوست دارند که خودشان برای خرید متقاعد شوند. بگذارید مشتری خودش برای خرید مجاب شود. با پرسیدن سوالات سعی کنید کنترل جلسه را در دست بگیرید. خریداران خود را مجاب کنید که به شما بگویند از سرویس ارائه شده توسط شما چه انتظاراتی دارند و اینکه چرا سرویس شما برای آن ها مناسب می باشد.
ایده دوم، فورا ارزش محصولات و سرویس های خود را تصدیق کنید: آیا همیشه استدلال "قیمت آن بسیار بالاست" به عنوان مانعی در برابر فروش برای شما مطرح است؟ شما نیز همان کاری انجام دهید که مشتری ماهر و خوب انجام می دهد، اگر آن ها درباره شرکت همکار شما که سرویس های شما را ارائه می دهد سخن گفتند، شما نیز شرحی از مشتریان گذشته خود برای آن ها بگویید تا به مشتری نشان دهید که به آنچه که انتظار دارد بدون نگرانی خواهد رسید.
ایده سوم، تمام موانع در راه فروش را حذف کنید: چه اتفاقی خواهد افتاد اگر خریدار شما دچار تردید شود که شما به آن ها توجه ندارید؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر اختلاف درباره این موضوع که شرکت شما کوچک است و یا پیش از این در آن زمینه فعالیتی نداشته است را با بی توجهی به آن رها کنید؟ یک اختلاف می تواند در یک چشم به هم زدن باعث مرگ فرآیند فروش شود. برای اجتناب از این امر خیلی صریح و روراست به اختلافات بپردازید. از مشتری بخواهید مواردی را که شما فراموش کرده اید را به شما یادآور شود و شما نیز سعی کنید تمام موانع موجود برای فروش را از میان بردارید.
در بخش مدیریت وظایف نرم افزار مدیریت مشتریان الماس شما می توانید وظایف و اقداماتی که می بایست در خصوص هر مشتری انجام شود را ثبت نمایید. با ثبت این وظیفه و اعلام تاریخ یادآوری نرم افزار بصورت خودکار در تاریخ مربوطه وظیفه را نمایش می دهد. همچنین می توانید مسئولی برای وظیفه انتخاب نمایید که با ذخیره وظیفه، این وظیفه بصورت خودکار به کاربر مسئول انتقال می یابد و وی می تواند پس از انجام وظیفه مجدداً وظیفه را به شما برگشت داده و یا به کاربر دیگری منتقل کند.
در بخش وظایف شما می توانید برای هر وظیفه فایلی را هم ضمیمه کنید.
از امکانات دیگر این بخش می توان به مشاهده سوابقه هر وظیفه، مشاهده وظیفه های قبلی هر مشتری و ... اشاره نمود.
همچنین با پرداخت هر چک به افراد دیگر این بخش بصورت خودکار به مسئول حسابداری که در بخش تنظیمات نرم افزار مشخص می گردد چند روز قبل وجود چک را یادآوری می نماید.
با استفاده از امکانات این بخش دیگر وظیفه ای فراموش نمی شود و علاوه بر آن تمام سوابق مشتری بایگانی و قابل گزارش گیری خواهد بود.
در نرم افزار مدیریت مشتریان الماس مشتریان در گروه مختلف مشتریان حقیقی و حقوقی دسته بندی و ذخیره می گردند.
در ثبت مشخصات مشتریان می توان تمام اطلاعات آنها اعم از کد مشتری،جنسیت، نام، نام خانوادگی، نام سازمان، استان، شهر، نحوه آشنایی، بازاریاب، کارمند مرتبط و تمام اطلاعات مورد نیاز را ذخیره و اضافه نمود.
همچنین می توانید به تعداد نامحدود فکس، ایمیل، تلفن، موبایل، و سایر اطلاعات دلخواه خود را ایجاد ذخیره نمایید.
علاوه بر امکان امکان ثبت تاریخ های موثر ، رابطه ها، تمایلات مشتری، کارمندان، و زیرمجموعه های هر واحد را ثبت و ذخیره نمایید.
در این بخش می توانید به تمام پیام های ارسالی هر مخاطب، فایلهای پیوست، سابقه تماس ها، وظایف مرتبط، لیست سفارشات، حسابداری و سایر اطلاعات دسترسی کاملی داشته باشید.
می توانید موارد فوق را در ویدئو زیر مشاهده نمایید.
همانطور که در ویدئوی بالا مشخص است از امکانات بالقوه این نرم افزار می توان به ثبت اطلاعات کامل مخاطبین اشاره نمود و از طرف دیگر با استفاده از بخش تاریخ های موثر هیچگاه به دلیل وجود اشتباهات انسانی یادآوری مسائل و اطلاعات مشتری به دست فراموشی سپرده نشده و همواره می توانید اقدام به ارسال تبریک و تسلیت مناسبتهای مختلف و یادآوری های لازم دوره ای نمایید. همچنین با استفاده از امکان ایمیل این بخش می توانید اقدام به ارسال رایگان تبلیغات خود نمایید.
در صورتی که هرگونه سوال و یا مشکلی دارید می توانید از فرم نظرات و یا تماس با شرکت استفاده نمایید.
به مناسبت یوم الله دهه فجر از تاریخ 12 بهمن ماه لغایت 22 بهمن ماه فروش نرم افزار با تخفیف ماژول ارسال فکس ارائه میشود.
در این تاریخ به تمام خریداران نرم افزار ماژول ارسال فکس تکی، گروهی و تبلیغاتی بصورت رایگان اهدا می گردد.